کتاب چهره ها

مطالب تاریخی ، مذهبی ، اجتماعی

کتاب چهره ها

مطالب تاریخی ، مذهبی ، اجتماعی

مسلم در راه شهادت

شب آخر عمر مسلم در خانه آن پیرزن گذشت و فردا که ابن زیاد براى دستگیرى وى اقدام کرد و فرستادگان وى اطراف خانه را محاصره کردند، ناچار از خانه بیرون آمد و راه شهادت را در پیش گرفت و هنگامى که دستگیر شد از محمد بن اشعث یک تقاضا کرد و آن این بود که کسى را نزد امام حسین بفرستد تا وى را از شهادت مسلم و وضع کوفه آگاه سازد و از قول مسلم به امام بگوید ارجع فداک ابى و امى باهل بیتک و لا یغرک اهل الکوفه فانهم اصحاب ابیک الذین کان یتمنى فراقهم بالموت اوالقتل ، ان اهل الکوفه قد کذبوک و کذبونى و لیس المکذوب راى 


پدر و مادرم فداى تو باد، با اهل بیت خویش از این سفر باز گرد مبادا مردم کوفه تو را فریب دهند اینان اصحاب پدرت على هستند که آرزو مى کرد با مردن یا شهادت از ایشان جدا شود، مردم کوفه هم به شما دروغ گفتند و هم به من و با دروغ چه کارى مى توان کرد. در مجلس ابن زیاد هم از عمر بن سد دو نکته خواست یکى آن که شمشیر و زره مسلم را بفروشد و هفتصد درهم قرض وى را بدهد، و دیگر آنکه بدنش را از ابن زیاد بگیرد و دفن کند. در همان روز مسلم و هانى به شهادت رسیدند و سرهاى آن دو به شام نزد یزید فرستاده شد.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد