مرگ معاویه در عراق انتشار یافت و دانستند که حسین
بن على و عبدالله بن زبیر از بیعت با یزید امتناع ورزیده و به مکه رفته اند.
بزرگان شیعه در خانه سلیمان بن صرد خزاعى گرد آمدند
و خدا را بر مرگ معاویه سپاس گفتند، سلیمان بن صرد گفت معاویه از دنیا رفته است و
حسین بن على هم از بیعت با یزید امتناع ورزیده و رهسپار مکه گشته است ، شما که
شیعیان او و پیروان پدرش امیر مومنان (ع ) هستید اگر مى دانید که براى یارى او و
نبرد با دشمنش آمادگى دارید و مى توانید در راه وى از جان خویش بگذرید آمادگى خود
را ضمن نامه اى به وى اعلام دارید و اگر مى ترسید که سستى کنید و دست از یارى وى
بازدارید، پس او را فریب ندهید و بى جهت دم از فداکارى و جانبازى نزنید.
سلیمان ابن صرد در این گفتار خویش توجه داشت که مردم
تا پاى فداکارى و از خود گذشتگى به میان نیامده حق و باطل را نیک مى شناسند و در
تشخیص این از آن اشتباه نمى کنند، و درست مى فهمند که راستگو کیست و دروغگو کدام
است ؟ و حق کجا و باطل کجاست ؟ و دانا کیست و نادان چه کسى ؟ و رهبر کیست و راهزن
کدام است ؟ و دانا کیست و نادان چه کسى ؟ و رهبر کیست و راهزن کدام است ؟ اما این
تشخیص صحیح مردم تا جایى حکمفرما است که پاى نفع و ضرر به میان نیامده و در یارى
اهل حق و نبرد باطل زیانى به آنان نمى رسد، اما هنگامى که مقدمات آزمایش فراهم گشت
و حق و باطل روبروى هم ایستادند و بیشتر مردم راه باطل را در پیش گرفتند و جز
فداکارى و از خود گذشتگى و یارى حق امکان پذیر نبود، از این مرحله ، تشخیص مردم
عوض مى شود و از حق دست مى کشند و طرفدار باطل مى شوند.