کتاب چهره ها

مطالب تاریخی ، مذهبی ، اجتماعی

کتاب چهره ها

مطالب تاریخی ، مذهبی ، اجتماعی

شهادت عمار یاسر

سپس مسعودى به نکته اى اشاره دارد که شرح آن را از کتاب النصایح الکافیه لمن یتولى معاویه نقل مى کنم . عمار یاسر در جنگ صفین به دست اصحاب معاویه کشته شد و چون رسول خدا بر حسب روایت بخارى در کتاب خود و دیگران در موقع ساختن مسجد مدینه که عمار بیش ‍ از دیگران کار مى کرد و به او نگریست و گفت : عمار! تقتله الفسه الباغیه ، یدعوهم الى الجنه و یدعونه الى النار افسوس بر عمار که گروه بیدادگر او را مى کشند، در حالى که آنان را به سوى بهشت دعوت مى کند و آنها او را به دوزخ مى خوانند. شهادت عمار حق را روشن ساخت و مسلم شد که گروه بیدادگر معاویه و یاران او هستند، معاویه براى رها شدن از این مشکل گفت ما عمار را نکشته ایم کسى که او را به جنگ آورده یعنى على کشنده اوست ، گفتار معاویه را به على علیه السلام خبر دادند، فرمود: بنابراین کشنده حمزه سید الشهدا هم رسول خدا بود که او را به جنگ با مشرکین بیرون برد.

مرگ معاویه

در حدود پنجاه سال پس از وفات رسول خدا صلى الله علیه و آله و بیست سال بعد از شهادت امیر المومنین علیه السلام و ده سال بعد از شهادت امام حسن علیه السلام در نیمه ماه رجب سال شصت هجرى ، معاویه بن ابى سفیان از دنیا رفت .
معاویه در حدود 42 سال در دمشق امارت و خلافت کرده بود، در حدود پنج سال از طرف خلیفه دوم ، و در حدود دوازده سال از طرف خلیفه سوم ، امیر شام بود، کمتر از پنج سال نیز او در روزگار خلافت امیر المومنین على بن ابى طالب علیه السلام ، و در حدود شش ماه در ایام خلافت امام حسن علیه السلام حکومت شام را به دست داشت ، و با امیر مومنان (ع ) و امام مجتبى (ع ) در جنگ و ستیز بود، چیزى کمتر از بیست سال هم پس از شهادت امام حسن (ع ) خلافت اسلامى را بر عهده داشت و در اواخر عمر خود براى خلافت فرزندش یزید از مردم مسلمان بیعت گرفت .
معاویه سرسلسله چهارده نفر خلفاى سفیانى و مروانى بنى امیه است که از سال 41 تا سال 132 هجرى مدت هزار ماه حکومت اسلامى را به دست داشتند.
معاویه در زمان خلافت خود کاملا بر اوضاع مسلط بود و مى توانست بر خلاف صریح قراردادى که با امام حسن علیه السلام بسته بود عمل کند، مثلا در قرار صلحى که میان آنها بسته شد شرط شده بود که شیعیان امیر المومنین را آزار ندهد و آنها را نکشد و همگى در امان باشند و حتى نام حجر بن عدى کندى که از اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله و شیعیان على علیه السلام بود بخصوص قید شده بود. اما چنان که مورخان اسلامى همگى نوشته اند، معاویه حجر بن عدى و شش نفر از یاران وى را به شهادت رساند و یکى از آنها را زیاد بن ابیه ، نماینده معاویه در عراق زنده به گور کرد و این مرد بزرگوار عبدالرحمن بن حنان غزى بود قدرت و استیلاى معاویه به جایى رسیده بود که هر چه مى خواست انجام مى داد و کسى نبود که چون و چرا کند.
على بن حسین مسعودى از مورخان و جغرافى شناسان بزرگ اسلام در قرن چهارم در کتاب مروج الذهب مى نویسد که مردى از اهل کوفه در موقع بازگشتن از صفین سوار بر شتر به دمشق آمد. مردى از مردم شام وى آویخت و گفت این شتر (ماده ) که بر آن سوارى از آن من است که در جنگ صفین به غارت رفته و در دست تو افتاده است ، نزاعشان بالا گرفت و هر دو نزد معاویه رفتند. مرد دمشقى پنجاه شاهد آورد که شتر از آن او است ، یعنى گواهى دادند که این شتر ماده از مرد شامى است ، معاویه هم به حکم شهادت پنجاه نفر شاهد حکم داد که شتر ماده از آن مرد دمشقى است و عراقى را مجبور کرد که شتر را تحویل وى دهد، مرد عراقى گفت : خدا خیرت بدهد این شتر ناقه نیست ، جمل است یعنى ماده نیست ، نر است .
معاویه گفت حکمى داده ام و برگشت ندارد بعدها که مردم متفرق شدند، مرد کوفى را خواست و به او گفت : شترت چه قدر قیمت داشت ؟ و آنگاه بیش از قیمت شتر نیز با او همراهى کرد و به او گفت : براى على خبر ببر که من براى جنگ با وى صد هزار مرد دارم که شتر نر و ماده را فرق نمى گذارند.
مسعودى بعد از این داستان مى نویسد اطاعت مردم از معاویه و نفوذ امرش ‍ به جایى رسید که در موقع رفتن به جنگ صفین روز چهارشنبه اى نداى نماز جمعه در داد و با مردم نماز جمعه خواند و کسى نگفت که امروز چهارشنبه است نماز جمعه چرا؟